کتابخانه فرهیختگان | ||
نشست کتاب خوان مدرسه ای کتابخانه عمومی فرهیختگان سهرین شهرستان زنجان هشتم آذر ماه در مدرسه ابتدایی فاطمیه برگزار گردید. در این نشست پس از ارائه توضیحات لازم در خصوص برنامه نشست های کتاب خوان توسط خانم بیگدلی مسوول کتابخانه عمومی فرهیختگان کتابهای ذیل توسط کتاب خوانان و اعضای کتابخانه معرفی و به اشتراک گذاشته شد. 1- کتاب: مجموعه قصه های زینب نوشته مهری ماهوتی انتشارات مدرسه معرفی کننده : زینب نجفی مجموعه ی قصه های زینب ، داستان دختران پاک این سرزمین است که در آستانه ی سن تکلیف هستند وهر روز با گلی خوشبو از بوستان با نشاط دین آشنا می شوند.این مجموعه با هدف آشنایی و آموزش احکام برای دختران مانند: احکام تقلید/ وضو/ تیمم / نماز / روزه /حجاب و ... به زبان ساده و شیرین داستانی نوشته شده است در این کتاب شش قصه درباره احکام نماز با عنوان های تربت / مهرگلی / پیراهن نماز /سجاده ام کجاست؟ /خواب شیرین /زائر کوچولو گردآوری شده است. 2-کتاب زندگی در صحرا نوشته ثانی اثنین خان انتشارات پلیکان معرفی کننده : کیمیا نجفی کتاب زندگی در صحرا به فرازی از آغاز زندگانی حضرت محمد(ص)پرداخته است مجموعه داستان های زندگی پیامبر به منظور آشنا کردن هر چه بیشتر عزیزان ما با زندگانی آن حضرت و درک بهتر مفهوم پیامش به زبان ساده و روان ترجمه و تالیف شده است.حضرت محمد(ص)1440سال پیش در شهر مکه به دنیا آمددرآن زمان مردمان مکه نوزادان خود را به زنان صحرانشین می سپردندآمنه مادر حضرت محمد همین کارراکرد و محمد رابه دایه ای به نام حلیمه که از قبیله سعد بود سپرد با شروع پرستاری حلیمه از حضرت محمد فقر و خشکسالی از بین رفت و وضع اقتصادی حلیمه و همسرش بهترشد که آنها این بخت و اقبال را از قدم محمد می دانستند محمد در صحرا کنار حلیمه و خانواده اش پرورش یافت و هنگامی که حضرت محمد چهارساله شد حلیمه او را به مادرش برگرداند.. 3-"می می نی"حا لا تمیزترینی سروده ناصر کشاورز انتشارت افق معرفی کننده:یگانه نجفی مجموعه کتاب های" می می نی " قصه های منظومی از بچه میمونی بازیگوش و شیرین است در هر کتاب مشکلی رفتاری از "می می نی " سر می زند و یا حادثه ای برای او پیش می آید که در نهایت تجربه اش را بیشتر می کند. در این کتاب "می می نی " با نتیجه ی آشغال ریختن روی زمین آشنا می شود که در قالب شعر برای کودکان گردآوری شده است. [ چهارشنبه 96/9/22 ] [ 8:51 صبح ] [ شهلا بیگدلی ]
[ نظرات () ]
بمناسبت شهادت امام حسن عسگری(ع) مورخ 05/09/1396 راس ساعت 15مراسم قصه گویی برای رده سنی کودک برگزار گردید. [ پنج شنبه 96/9/16 ] [ 5:0 عصر ] [ شهلا بیگدلی ]
[ نظرات () ]
بمناسبت ولادت حضرت محمد(ص)کتاب آخرین پیامبرحضرت محمد(ص) نوشته مهدی مرادحاصل توسط اعضای کودک کتابخانه فرهیختگان جمع خوانی شد. [ سه شنبه 96/9/14 ] [ 5:0 عصر ] [ شهلا بیگدلی ]
[ نظرات () ]
در بیست و پنجمین دوره از آیین گرامیداشت هفته کتاب از کتاب خوان برترکتابخانه فرهیختگان از خانم معصومه نجفی به عنوان کتاب خوان برتر استانی با اهدای جوایزی در سالن اجتماعات سهروردی زنجان تجلیل شد. [ شنبه 96/9/11 ] [ 9:0 صبح ] [ شهلا بیگدلی ]
[ نظرات () ]
عنوان کتاب:این نقشها واقعی است: نقشهای زناشویی نام مؤلف:سید مهدی خطیب نـاشـر:مؤسس? آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) تعداد صفحات: 55 گزیده شماره 1: پروفسور «ریک» روانشناس آمریکایی که در کتاب خود تفاوتهای پرشمار زن و مرد را برشمرده، معتقد است دنیای مرد و زن به کلی با هم فرق میکند. احساس این دو موجود هیچگاه مثل هم نخواهد بود... پذیرش تفاوت زن و مردم موجب شکلگیری «هویت متفاوت»، «نقشهای متفاوت» و خروج از «خودشیفتگیِ» این دو جنس میشود... به نظر میرسد درک نکردن تشابه و تفاوت، سبب ضربههای بنیادین و خسارتهای فراوان به هر دو جنس در طول تاریخ شده است. اگر زنان و مردان حوزههای تفاوت و تشابه خود را بدانند، رفتار خود را بهتر تنظیم میکنند و زمینه درک متقابل فراهم میشود. عنوان کتاب:قنات، مظهر روشنایی - نام مؤلف: محمدرضا افضلی/ تصویرگر: نوشین ناهیدی - نـاشـر: شرکت انتشارات فنی ایران - تعداد صفحات: 32 - پاراگرافهای برگزیده: 1 به غروب آفتاب و تاریکشدن هوا چیزی نمانده بود. دهانش طعم خاک گرفته بود. موهای پدرش خاکآلود بود و حتی روی مژههایش خاک نشسته بود. جیپ، بین تپهها بالا و پایین میرفت. کاوه پیش خودش فکر میکرد که مگر روستای خوش آبوهوا و سرسبز پیدا نمیشد که پدربزرگاین بیابان خشک و بیآبوعلف را برای زندگی کردن انتخاب کرده بود. تا چشم کار میکرد، خاک دیده میشد. البته گاهی تکدرختی هم در دوردست به چشم میخورد. (ص4) 2 عنوان کتاب:کوچک جنگلی نام مؤلف:امیرحسین فردی نـاشـر:قدیانی تعداد صفحات: 240 حماسة کوچکِ بزرگپاراگرافهای برگزیده: اکنون باز هم آن رنگهای آشنا و چشمنواز را میدید و عطر مستکنندة جنگل را استنشاق میکرد. به خواهرزادهاش، اسماعیل، خبر داده بود که میآید. حالا آمده بود و انتظار اسماعیل را میکشید... در گرگومیش غروب، زمانی که باد بوی خوشایند اُجاق چوپانها و هیزمشکنها را در بیشهها میپراکند، صدای پایی شنید؛ کسی میآمد که برگهای خشک زیرپایش خشخش میشکستند. میرزا دلش از شوق لرزید. به بیرون نگاه کرد. در روشنایی خاکستری غروب، اسماعیل را شناخت. (ص 6) عنوان کتاب:ماهیها پرواز میکنند نام مؤلف: مریم بصیری نـاشـر: انتشارات کتاب جمکران تعداد صفحات: 311 شابک:0-376-973-964-978 مهماندار زن به کسی آب میدهد که پیرزن زیر لب میگوید: «آخرالزمان که میگن، همین الآنه دیگه! زنها شدن شاگرد شوفر. جل الخالق!» بعد هم دستت را میکشد: «من زبون این قوم یأجوج و مأجوج رو بلد نیستم. به این شاگرد شوفر طیاره بگو یه قُلپ هم برای من چای بیاره. نذاشتی که فلاکسم رو با خودم بیارم.» (ص40) [ شنبه 96/9/4 ] [ 10:0 صبح ] [ شهلا بیگدلی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |