سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کتابخانه فرهیختگان
 

 

  پیرو بخشنامه های قبلی در خصوص اعلام ساعت کاری کتابخانه‌ها ، نظر به تغییر فصل ، بدینوسیله ساعت کار کتابخانه های روستایی در پنج ماهه آخرسال جاری به شرح ذیل اعلام می گردد.

روزهای( شنبه /دوشنبه /چهارشنبه /پنج شنبه )شیفت صبح از ساعت9 لغایت 14

روزهای( یکشنبه و سه شنبه) شیقت بعد از ظهر از ساعت 30/12 لغایت 30/17


[ پنج شنبه 95/7/29 ] [ 1:0 عصر ] [ شهلا بیگدلی ] [ نظرات () ]

بمناسبت هفته کودک با حضورمسول کتابخانه در پیش دبستانی سهرین برنامه های زیر اجرا شد.

*کاردستی با خمیر

* مسابقه نقاشی

*قصه گویی و شعرخوانی

*عضویت رایگان

 کاردستی باخمیر                

 کاردستی باخمیر

 شعرخوانی

 نقاشی


[ سه شنبه 95/7/27 ] [ 4:26 عصر ] [ شهلا بیگدلی ] [ نظرات () ]

 

خلاصه کتاب: دختر شینا

معرفی کننده: مریم بیگدلی

ناشر:سوره مهر

سال نشر: 1392

موضوع: جنگ ایران وعراق

کتابی است پیرامون زندگی دختری که در دوران انقلاب اسلامی و جنگ زندگی کرده و اتفاقاتی که برایش افتاده است و این کتاب نشان دهنده زحمات و سختی های فراوانی که زنان این سرزمین کشیده اند میباشد.قدم خیر محمدی کنعان دختری که در دوران انقلاب با مردی انقلابی ازدواج می کند و صاحب فرزندی می شود و در ادامه که جنگ تحمیلی شروع می شود همسرش به جبهه می رود و سختی هایی که برای این دختر در این دوران آغاز میشود سختی تنهایی/بزرگ کردن فرزندان/کارهای خانه و ... و از این سختی کشیدن های زنان این سرزمین بود که ما پیروز جنگ شدیم و همسرش سردار ستار ابراهیمی هژیر به شهادت می رسد و او می ماند و فرزندانش.

خلاصه کتاب: پایی که جا ماند

معرفی کننده: زینب بیگدلی

ناشر:سوره مهر

سال نشر: 1392

موضوع: جنگ ایران وعراق

کتاب در مورد خاطرات یک نوجوان بسیجی است که در عملیاتی به اسارت رژیم عراق در می آید و در دوران اسارت با استفاده از پاکتهای سیگار و وسایل خیلی ساده برای خود خاطرات روزانه اش را کدگذاری می کند و بعد از سالها اسارت که آزاد میشود با استفاده از آنها خاطرات خود را می نویسد خاطراتی که نشان دهنده سختی های دوران اسارت و شکنجه هایی که کشیده اند و بی احترامی هایی که به آنها شده است و زندان های مخفی ای که در آن زندانی بوده و هیچ کس خبری از آن زندانها نداشته او یک پای خود را به علت جراحت شدید در بغداد از دست می دهد و در سخنرانی ای می گوید پایم در بغداد جا ماند تا یک وجب از خاک این کشور در دست دشمن نماند.

خلاصه کتاب: آن 23 نفر

معرفی کننده: فریبا نجفی

ناشر:سوره مهر

سال نشر: 1392

موضوع: جنگ ایران وعراق/خاطرات دوران اسارت

آن بیست و سه نفر در واقع خاطرات بیست و سه نوجوانی است که در عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. دیکتاتور عراق سعی داشت از این نوجوانان برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران استفاده کند احمد یوسف‌زاده، یکی از آن نوجوانان است که پس از آزادی خاطراتش را در این کتاب به تصویر کشیده است.

در این اثر خاطرات همه این بیست و سه نفر به شکل داستانی و با تعلیق‌های روایی به تصویر کشیده می‌شود. این کتاب حاوی خاطرات و رشادت‌های نوجوانان رزمنده‌ای است که مقاومت را ترجیح می‌دهند و حماسه بزرگی می‌آفرینند.

بیست و سه نوجوان رزمنده در سال 1361 در عملیات بیت المقدس توسط نیروهای عراقی دستگیر می‌شوند. عملیاتی که منجر به آزادسازی خرمشهر می شود. در پی این عملیات خشم صدام حسین بالا می‌گیرد. اکثر این نوجوانان از بچه‌های کرمان هستند و از تیپ ثارلله داوطلب جنگ شده بودند. این نوجوانان پس از اینکه وارد کاخ صدام می‌شوند مورد بازجویی قرار می‌گیرند. صدام حسین آنان را وادار به بیان اعتراف های اجباری می‌کند و از آنان می‌خواهد اجباری بودن اعزام نوجوانان به جبهه‌های جنگ در ایران را تایید کنند. کاری که می‌توانست افکار عمومی جهانیان را بر علیه ایران تشدید کند. این اعترافات می توانست همچنین افکار عمومی را در جهت خواسته‌های رژیم بعث عراق تغییر دهد و دنیا را با آنها همسو کند.

نویسنده کتاب که خود یکی از نوجوانان به اسارت کشیده شده است می‌نویسد: دلیل این جنگ روانی این بود که عراقی‌ها در جریان عملیات بیت المقدس شکست سختی خورده بودند و قصد داشتند آن شکست را جبران کنند. صدام حسین پیش از عملیات گفته بود اگر ایران بتواند خرمشهر را آزاد کند من کلید بصره را به ایران تحویل خواهم داد. زمانی که بعثی‌ها خرمشهر را از دست دادند، این پروژه را برای فرار از شکست خود ترتیب دادند و در روزنامه‌های عراقی اکاذیبی را به ما نسبت دادند.

در حقیقت این کتاب سندی است از زندگی 23 رزمنده که سال‌های شیرین نوجوانی‌شان را در اسارتگاه‌های عراق گذراندند. نگاه به جنگ از قاب نوجوانی 17 ساله، روایتی جدید از جنگ عراق با ایران است که بیش از هر چیزی تلخی و بی‌رحمی جنگ را تلنگر می‌زند.

مهم‌ترین بخش کتاب که در حقیقت اوج آن هم محسوب می‌شود، در صفحات آخر کتاب آمده است. همه‌ اتفاق‌ها و ماجراهایی که توسط آن 23 نفر روی داده، روایت آن چهار - پنج روز اعتصاب غذا و سختی‌هایی است که تحمّل می‌کنند و دست آخر منجر به پیروزی‌شان می‌شود. سخت‌ترین و مهم‌ترین جای کتاب هم همان‌جا است که این قهرمانی دارد روایت می‌شود.

خلاصه کتاب: دا

معرفی کننده: فریده نجفی

ناشر:سوره مهر

سال نشر: 1388

موضوع: جنگ ایران وعراق

خاطرات ذکر شده در این کتاب در دو شهر بصرهو خرمشهراست و سال‌های محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل می‌دهد. کتاب شامل سه قسمت است. قسمت نخست کتاب سال‌های ابتدایی زندگی حسینی در عراق و مهاجرت اجباری خانواده وی تحت فشار رژیم بعث را روایت می‌کند. قسمت دوم کتاب به شرح فعالیت‌های حسینی در جریان جنگ ایران و عراق پرداخته است. قسمت سوم کتاب هم در مورد زندگی شخصی حسینی و ماجرای ازدواج وی است. سیده زهرا حسینی این اثر را به حضرت زینب تقدیم نموده است. در سال 59 طی یک ماموریت امدادی از گردن ، ستون فقرات ، بازو و دست مجروح و مستقیم به بیمارستان خارج از خرمشهر انتقال می یابد . در این هنگام خانواده اش دریک کمپ در سربندر زندگی خود را می گذراندند تا اینکه پس از مدتی به کمک یکی از آشنایان (محمدی) به تهران می روند.. در سال 63 به تهران برگشته و در آنجا ساکن می شوند ولی زهرا باز هم به عشق خرمشهر زنده و پاینده است.

دا، در گویش محلی به معنی مادر است و زهرا حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود. (خلاصه کتاب)

سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال 1342 در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد.

او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. خانواده او، به ویژه پدرش سخت پای‌بند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد.

زهرا حسینی دختری که 5 سال اول زندگی خود را در محله کردنشین رباط در بصره گذرانده بود . او و خانواده اش خودشان را به سختی که رژیم عراق بر آنها تحمیل کرده بود وفق داده بودند . پدرشان همیشه در ماموریت های سری به سر می برد . پس از مدتی رژیم عراق به پدر او مشکوک و او را زندانی می کند و خانواده را مجبور کرده که از طریق مرز آبی به ایران بروند . آنها به کمک دایی ، خود را به خرمشهر می رسانند . هنوز چند روزی از اقامت آنها نمی گذرد که رژیم عراق حمله می کند ، زهرا در آن موقع 17 ساله بود و همه چیز را می توانست درک کند لذا برای کمک به مجروحین و دفن جنازه ها شتاب می کند یکی از آن جنازه ها پدر بود که با دستهای خود دفن می کند .

با آغاز جنگ، همین که اعلام کردند جسد شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم‌نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد. به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می‌آمد، از امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک‌ترش را در کارها شرکت داد.

خانم سیده زهرا حسینی که در عنفوان جوانی با این شرایط بحرانی روبه­رو می‏شود و با دست خویش پیکر خونین و پاره پاره پدر و برادرش را به خاک می‏سپارد. وی به جمع‏آوری پیکر شهدا و مجروحین از سطح شهر مبادرت می­ورزد و در امر امداد به مجروحین و مصدومین در درمانگاه موقت مسجد جامع خرمشهر به صورت شبانه روزی فعالیت می­کند و حتی به منظور توزیع غذاو مهمات­رسانی و آبرسانی به رزمندگان و مدافعان خط مقدم جبهه پیش­قدم می‏شود و به یاری همرزمان مرد خویش می­شتابد. وی در نهایت، در روز بیستم مهر 1359 و پس از 20 روز مقاومت و پایداری تحسین­آمیز در امور مختلف خدمات­رسانی به رزمندگان و مردم بی­پناه خرمشهر، در هنگام درگیری با نیروهای بعثی در خطوط مقدم جبهه (گمرک خرمشهر) از ناحیه ستون فقرات مجروح و به آبادان و ماهشهر و سر­بندر اعزام می­شود. با این حال، از اعزام به پشت جبهه خودداری می‏کند و دوباره خودسرانه به خرمشهر باز­می­گردد که این بار به اجبار جهت مداوا به پشت جبهه اعزام می­گردد. وی در رویای بازگشت به وطن خویش، یعنی خرمشهر، پس از طی مراحل درمان و پشت سرنهادن دوران اولیه نقاهت، تلاش نافرجامی را برای اعزام به منطقه آبادان آغاز می‏کند تا در امر امدادرسانی به مجروحین جنگی سهیم گردد که شرح کامل آن که به درگیری وی و دوستانش با تکاوران نیروی دریایی و سپس دستگیریشان می­انجامد، بسیار خواندنی است. بالاخره وی پس از ازدواج با یکی از فرماندهان عملیاتی خرمشهر می­تواند در منطقه آبادان مستقر شود.. در سال 60 زهرا با حبیب مزعلی ، مردی سپاهی و مقید ازدواج می کند . در آن هنگام ترورهای زیادی انجام می گرفت لذا حبیب زهرارابه آبادان برده وساکنمیشونددرسال61 پسرش عبدالله و پس از یکسال دخترش هدی به دنیا می آید .

 اینک او با روایت تاثیرگذار خویش از آنچه در خرمشهر و از مردم بی­گناه و بی­پناه و مدافعان غیور و جان برکف این شهر دیده است، اثر ماندگاری در تاریخ ادبیات پایداری برای جوانان کشورمان آفریده است.

 

 


[ دوشنبه 95/7/19 ] [ 4:0 عصر ] [ شهلا بیگدلی ] [ نظرات () ]

برنامه های اجراشده بمناسبت هفته دفاع مقدس کتابخانه فرهیختگان

*برپایی نمایشگاه کتاب با موضوع دفاع مقدس

نمایشگاه کتاب

 

*جمع خوانی کتاب واین صدای جنگ نوشته محمدرضا بایرامی

جمع خوانی

 

*معرفی کتابهای آن بیست وسه نفر/دا/پایی که جا ماند باموضوعات هشت سال دفاع مقدس/جنگ ایران و عراق

معرفی کتاب



[ یکشنبه 95/7/18 ] [ 1:6 عصر ] [ شهلا بیگدلی ] [ نظرات () ]

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان است هنوز
همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست
در جهان موج جهاد تو روان است هنوز . . .
آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

ماه محرم


[ سه شنبه 95/7/13 ] [ 4:1 عصر ] [ شهلا بیگدلی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

مدارک لازم جهت عضویت در کتابخانه: 1-یک قطعه عکس4*3 2-تکمیل فرم عضویت 3-کپی شناسنامه یا کارت ملی 4-پرداخت هزینه عضویت سالانه ***عضویت خانوادگی شامل تخفیف نیم بها می باشد موارد مشمول تخفیف صد در صد حق عضویت رایگان: 1- جانبازان،ایثارگران ،همسر و فرزندان شهدا،اعضای فعال بسیج (با ارائه کارت معتبر) 2- بازنشستگان دولت 3- کلیه کارکنان نهاد کتابخانه های عمومی کشور 4- افراد تحت پوشش کمیته امداد امام( ره) و بهزیستی 5- خردسالان (گروه سنی پیش دبستانی) آدرس:بخش قره پشتلو-جاده قدیم اردبیل-روستای سهرین-خیابان محمد رسول الله-طبقه پایین مسجد باب الحوائج* تلفن32243725
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 106066